یک نفر پروازها رو می ستود
در طنین اسمان ها راه داشت
یک نفر پر بود از گلهای سرخ
دسته های یاس را همراه داشت
-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-
یک نفر غمهای ما را می شمرد
یک نفر اینجا صدایش گرم بود
مهربانی های او پایان نداشت
اطلسی های نگاهش گرم بود
-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-
در میان بارش چشمان او
اسمان میماند یکجا در شگفت
در تب اندوههای موسمی
یک نفر دستان ما را می گرفت
-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-
نیمه شبها زیر هر ناباوری
یک نفر اندوهدار شهر بود
یک نفر در خلوت نیزارها
در پی تعبیر خواب نهر بود
-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-
ای کاش ان الاهه ی زیبایی
امشب به روی سینه ی من میخفت
تا بامداد تن به تنم می سود
افسانه ها ز عشق و وفا می گفت